خونه تنهایی ملینا

از دست دادمت..به راحتي يك نفس.. به اساني يك پلك..سخت است

ولي انگار بايد يگويم خداحافظ.....

اي تمام ان چه داري ام بودي در اين روزگار سخت ...خدا حاففظ...

+ چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 18:12 بـ ه قـلمـ میلینا

از هرچي ميترسيدم سرم امد...كاش تو هم ترسناك بودي ....

 

+ چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 17:59 بـ ه قـلمـ میلینا

خيلي ها نفرين ميكنن..تلافي ميكنن..اما نه..نفرين من الهي اوني كه دوستش داري تنهات نزاره..تلافي من... ميرم تا به اون برسي.. سره راهت نباشم ... راستي.. قد من دوست داره؟..

+ یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 17:24 بـ ه قـلمـ میلینا

+ یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 10:59 بـ ه قـلمـ میلینا


زمانی بود که در دلم نشستی ، با تمام وجود دلم را شکستی،رفتی و آن روزها گذشت ، نه یادی کردی از من ، نه گرفتی سراغی از دل من ، یادم می آید لحظه رفتنت گفتی دیگر نه تو نه من!
نمیخواهم بازگردم به گذشته ، باز هم مثل گذشته تکرار میکنم که گذشته ها گذشته اما شاخه ای که شکسته ، دیگر نشکفته…. دلی که شکسته دیگر به هیچ دلی ننشسته…
چه دلتنگی هایی کشیدم ، چه تلخی هایی چشیدم ، هر چه میرفتم ، نمیرسیدم، هر چه نگاه میکردم ، نمیدیدم …
قلبم به دنبال حس تازه بود ، بی احساسش کردی و به دنبال آتشی دوباره بود ، خاکسترش کردی و دیگر امیدی درونش نبود…
با آن حالی که داشتم ، اگر در حال خودم نیز نبودم باز هم میفهمیدم چه دردی در دل دارم…
با آن دل شکسته ، این من از زندگی خسته ، در خواب هم قطره های اشک ،بی خیال چشمانم نمیشدند!
شبهایم روز نمیشد، هر کاری میکردم دلم آرام نمیشد ، این دل خوش خیال هم بی خیال تو نمیشد!
به این خیال بود که شاید دوباره بیایی ، شاید خبری از آن بگیری…
پیدایت که نکردم هیچ ، خودم را هم گم کردم ، بعد از آن خودم را در به در کوه و بیابان کردم…
نمیگویم به تو این رسمش نبود ، شاید رسم تو دلشکستن بود ، نمیگویم که چرا رفتی ، شاید رفتنت پایان غم انگیز این قصه بود ، نمیگویم که چرا به دروغ گفتی عاشقم هستی ، شاید عشق از نگاه تو،به معنای بی وفایی بود!
نمیخواهم به گذشته بازگردم و چشمهایم را تر کنم ، زیرا دوباره باید با یادت روزهایم را با غصه سر کنم..

+ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:39 بـ ه قـلمـ میلینا


خدایا این فرشته مهربان کیست که از آسمان برایم هدیه کرده ای؟
این چه گلی است که در هر چهار فصل گل است ؟
این چه ماهی است که در روزها هم در آسمان است و نور میدهد؟
این چه چهره ای است که در آن پر از روشنایی و زیبایی است؟
این چه پروانه ای است که اینقدر رنگارنگ و زیباست؟
این چه ستاره ای است که در بین تمام ستاره ها درخشان تر است؟
خدایا این چه عشقی است که جانم دیوانه او شده؟
چقدر مهربان است مهر و محبت در وجود اوست.
هدیه خداوند برای من از بهشت است ، فرشته ای که مسافر بهشت است.
خدا برایم این مسافر را از بهشت فرستاده تا برای همیشه  این مسافردر قلبم بماند.او بهشت را دیده و می داند چقدر زیباست!
خدایا این مسافر کیست که اینقدر قلبش از محبت می تپد و او کیست که اینقدر از چشمانش مروارید می ریزد ، از دستانش گرما احساس می شود ، و از نگاهش عشق خوانده میشود؟
او کیست که آمده در قلبم و غوغا به پا کرده و مرا دیوانه خودش کرده؟
او از سرزمین رویایی آمده سرزمینی که همه آرزوی دیدن آن را دارند.
او از بهشت آمده با کوله باری از امید و آرزو آمده.
با ابرها همسفر بوده ابرهایی که رنگین کمان ریلهای آن بودند.
من افتخار میکنم عاشق فرشته و مسافری از بهشت خداوند شده ام!

+ شنبه 4 آذر 1391برچسب:خدايا,,ادامه مطلب, ساعت 14:26 بـ ه قـلمـ میلینا

تو را من “تو” کردم
وگرنه “او” هم زیادت است
پس اینقدر برایم ،شما,شما نکن…

+ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:15 بـ ه قـلمـ میلینا

حوا” که باشی بعضی ها “هوا ” برشان می دارد که “آدمند ” !!!

+ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:11 بـ ه قـلمـ میلینا


اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری

هیچ صدایی نخواهی شنید …

قلبِ من طاقت این همه خوشبختی رو نداره !

+ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ساعت 10:16 بـ ه قـلمـ میلینا


گفتی مسافری و من آنقدر عاشقم که

سال هاست نماز دلم را شکسته میخوانم . . .

+ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ساعت 9:48 بـ ه قـلمـ میلینا



طراح : صـ♥ـدفــ